هيراد جونهيراد جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

يكي يدونه - هيراد دردونه

لغت نامه هیراد جون

لغت نامه پسمل من عزیز دل مامان دیگه داره حرف میزنه و همه به راحتی میدونن چی میگی مخصوصاً نزدیکان ما . کلماتی که میگی خیلی زیاد شده و اکثراً کلمات رو صحیح میگی مگر اینکه خیلی سخت باشه هیـــــــــــــراد = دیگه اسم قشنگت رو کامل میگی ،فقط وقتی هول میشی برای انجام کاری میگی هــــــی   ته دیگ = عزیزم اونقدر بهش علاقه داری که قبل از کلمه غذا یا حتی غذا خوردن به فکر ته دیگی بنزین = هرموقع میریم پمپ بنزین و یا از کنار آن رد میشویم دائم تکرار میکنی پاندا = وقتی برنامه کودک پاندا کونگ فو کار رو نگاه میکنی دائم میگی پانــــــــــــــــــــــدا سلطان = وقتی در برنامه کودک شیر میبینی میگی سلطان سبز = وقتی چمن ی...
28 تير 1393

23 ماهگی یکی یدونه ما

        عشق ما   ماهه شد عزیز دلم ماهها میان و میرن و شما روز به روز قد میکشی و کارهای جدید انجام میدی 23 ماهگیت همراه شد با مسافرت ما به سمت شمال کشور  ( سفر بهاری ) با اینکه هوا خیلی خوب بود اما به محض اینکه حرکت کردیم فقط سنگ از آسمون نبارید و هرچیزی رو که توی این 23 ماه ندیده بودی رو یکجا دیدی  باد - طوفان - بارون - تگرگ - سیل و ... ولی همه چی عالی و خوب بود و با کلی خاطرات قشنگ که برامون میمونه توی 23 ماهگی راحت حرف میزنی و ما کامل میفهمیم چی میگی و منظورت رو هر جور شده می رسونی وقتی پیش دایی هستی و فیلم میبینی میری و روی شکم دایی...
14 تير 1393
1